واژه «امانت» و مشتقات آن در مواضع مختلفی از نهج البلاغه در قالب فعلی و اسمی بهکار رفته است. افزون بر این، ریشه کلمات دیگری نیز نزدیک به همین معنا از قبیل رهن، دین، عهد و میثاق نیز در نهج البلاغه بهکار رفتهاند که تحلیل معنای هر یک میتواند موضوع مقالهای جداگانه باشد، اما موضوع این نوشتار ناظر به ارکان امانت در نهج البلاغه یعنی امانتدهنده، امانتگیرنده و آنچه به امانت داده میشود است که پستهای مدیریتی و حکومتی از مصادیق مهم آن میباشد. همچنین امانت میتواند مصادیق گوناگون و متعددی داشته باشد که بر اساس دادههای گردآوری شده به روش کتابخانهای و به کمک شیوه توصیفی- تحلیلی چنین حاصل شد که برخی از مفاهیم از جمله عهد، دین، رهن و خلیفه از آن جملهاند. از سوی دیگر، ارتباط تنگاتنگی میان قرآن و نهج البلاغه وجود دارد که در تک تک فقرات نهج البلاغه به اشکال گوناگون تجلی دارد و مفهوم امانت و کاربرد آن نیز در نهج البلاغه مستثنی از این امر نیست؛ مانند مصادیق امین از قبیل فرشته وحی و نیز عرضه امانت بر انسان که در نهج البلاغه از آن سخن به میان آمده و در واقع تفسیری است بر آیه امانت در قرآن کریم.